دکتر آرش اکبری مفاخر گرچه موضوع پایاننامه دکترای خود را «اهریمنشناسی» انتخاب کرده، اما در سال ۱۳۸۴ پس از آشنایی با همسرش دکتر رقیه شیبانیفر که از قضا موضوع پایاننامهاش فردوسیپژوهی است، تصمیم میگیرند تا دایره تحقیق و پژوهش در این زمینه را گسترش دهند.
حاصل این اتفاق خوشایند بعدها میشود دهها عنوان کتاب، مقاله و تالیفهای گوناگون دیگر. سطرهای پیشرو به گپ و گفتی خودمانی با دکتر آرش اکبری مفاخر و علاقهاش به فردوسی و شاهنامه اختصاص دارد.
دکتر آرش اکبری مفاخر اصالتا اهل کرمانشاه است و سال۸۳ برای تحصیل به دانشگاه فردوسی مشهد میآید و سال ۸۴ شاهنامه باعث پیوندش با خانمی فعال در همین عرصه میشود. پس از پایاننامه دکترا با موضوع اهریمنشناسی که در واقع موضوع شاهنامهپژوهی اوست، آثار بسیار دیگری در حوزه حماسی را به رشته تحریر در میآورد.
آثاری همچون روان انسانی در حماسههای ایرانی، چاپ پنج مقاله علمی در مجلات خارجی و ایرانی و تالیف ۱۰مدخل در دانشنامه فرهنگ مردم ایران از این جمله آثار است. دکتر در پنج سال اخیر فعالیت بر کتابی با عنوان «رزمنامه کنیزک» را در دست اقدام داشت که توسط انتشارات دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی) به چاپ رسیده است.
او در هفته یک روز در بنیاد فردوسی توسی به عنوان تحلیلگر در جلسات تحلیل شاهنامه و مشاوره به حماسیپژوهان حاضر میشود و اصلاحات مربوط به پایاننامهها و تحقیقاتی که در این زمینه نگاشته شده را عهدهدار میشود. وی همچنین به عنوان معاون استاد جلالخالقیمطلق عضو شورای عالی علمی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز هست.
منظور از حماسههای ایرانی تمام آثاری است که در ایران فرهنگی کهن با موضوع حماسه پدید آمده است. یعنی این که هر نوشتهای که در آن از ملیت ایرانی صحبت به میان آمده باشد، حال به زبان فارسی باشد یا کردی، ترکی و یا هر آن متنی که مربوط به حوزه زبان و گویشهای ایرانی است با موضوع ایران ـ از آغاز حماسهسرایی ایرانی تا به امروزـ در ۳ حوزه ملی، تاریخی و دینی جزء حماسههای ایرانی به حساب میآید. وظیفه و رسالت «کانون فردوسی» پژوهش درباره این حماسه هاست و معیار اصلی ما ایرانی بودن متن است نه صرفا زبان و گویشی خاص.
اگر پیشینۀ مطالعات حماسی را مرور کنیم میبینیم که از همان آغاز، از سال ۱۳۱۳که سرآغاز مطالعات حماسی به طور علمی و دانشگاهی بنیان گذاشته شد بر پایۀ زبان فارسی و با محوریت شاهنامۀ فردوسی بود. همۀ پژوهشهای کلان و همایش های بین المللی و داخلی هم که صورت گرفته بیشتر بر این محور متمرکز بوده یعنی حماسههایی به زبان فارسی با محوریت شاهنامۀ فردوسی. اما گسترۀ کار کانون فردوسی بسیار فراتر از این است و حماسههای فارسی جزئی از کار و برنامههای کانون فردوسی است.
- چرا موضوع اهریمنشناسی را به عنوان پایاننامه خود انتخاب کردید؟
این موضوع از ابتدا یکی از محوریتهای علاقه شخصی من بوده و راجع به فرهنگ ایران و باستان و ادبیات حماسی است که اوج آن در داستانهای شاهنامه فردوسی جلوهگر است.
- چه ویژگی مجموعه آثار شما آن را از سایر آثار مشابه، متفاوت میکند؟
درآثار من رویکرد جدیدی در پرداختن به شاهنامه و متون ایرانباستان دیده میشود و از نگاه تخصصی و بسیار جزئی به این متون پرداخته شده است کمااینکه پیش از چاپ کتاب اهریمن شناسی هیچ اثری با این موضوع و گستره در عرصه ادبیات ملی کار نشده بود و روال کار در این اثر این است که از اندیشههای ایرانی تا شاهنامه فردوسی را در بر میگیرد.
- کدام بیت از شاهنامه بیشتر مورد علاقهتان است و آن را بیشتر برای آموزش به دانشجوهایتان به کار میبرید؟
ابیات بسیاری در شاهنامه مورد علاقه من است، اما از میان این همه بیت تکرار هرباره این بیت برای همه درسی دارد و میگوید: میازار کس را که آزاد مرد / سر اندر نیارد به آزار و درد. ناگفته نماند که معنای این بیت یکی از آموزههای بسیار مهم شاهنامه است.
- کدام داستان شاهنامه را بیشتر میپسندید؟
داستان رستم و اسفندیار و آن قسمتی که پشوتن از رستم تعریف میکند.
- آیا میتوان گفت بخشی از شاهنامه است که جذابیت بیشتری دارد و بیشتر مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد؟
بله صحنههای بسیاری در شاهنامه وجود دارد که تاثیر بیشتری بر مخاطب میگذارد، اما در نگاه علمی به شاهنامه نظر شخصی را نباید اعمال کرد، زیرا این امر سبب میشود که در ارزشیابی به خطا برویم. پس باید گفت که کلیت شاهنامه دوستداشتنی است و درسهای بسیاری در آن نهفته است.
- کدام شخصیت شاهنامه را بیشتر میپسندید؟
شخصیتهای بسیار زیادی در شاهنامه هست که میشود صفت خوب را هم ردیف نامشان قرار داد نظیر «سیاوش» که شخصیتی بسیار دوستداشتنی دارد. «رستم» که بسیار مطرح است و «بزرگمهر» که از نظر علمی در شاهنامه شخصیت برجستهای محسوب میشود. در این میان شخصیتهای خردمندی مانند «پیران ویسه» و «بیدخت» را هم نباید از قلم انداخت.
- تلخترین صحنه شاهنامه؟
صحنههای تلخ بسیاری در شاهنامه وجود دارد؛ از صحنه کشته شدن سهراب بگیرید تا سربریدن سیاوش و حتی صحنههایی مانند کشته شدن گودرز به دست پیران ویسه یا مرگ پسر افراسیاب.
- شیرینترین صحنههای شاهنامه؟
پیوند زال و رودابه و وصلت بیژن
- چرا با وجود شخصیتهای بسیار در شاهنامه که هر کدام ویژگی خاص و متمایز دارند، شخصیت رستم نمود بیشتری در میان مردم و خوانندگان داخلی و خارجی پیدا کرده است؟
رستم یک شخصیت طبیعی دارد مثل همه انسانها؛ عصبانی میشود، آدم آرامی است، اشتباه میکند و برای ما قابل لمستر است و از سوی دیگرشبیه شدن به شخصیتهایی مانند سیاوش و ایرج و آرش کمانگیر شدن بسیار سخت است؛ همین جلوههای رفتاری اوست که باعث شده تا هر کسی بتواند با شخصیت رستم ارتباط برقرار کند و محبوبیت بیشتری هم داشته باشد.
- مهمترین درس شاهنامه برای امروز ما؟
اخلاق، احترام به همنوع که به عنوان نمونه در بیت (بیا تا جهان را به بد نگذریم) آمده است، اما درسی که بیشتر از همه اینها در جامعه ما کاربردی است درس اتحاد ملی در شاهنامه است.
- شخصیت شما شبیه کدام شخصیت شاهنامه است؟
نمیتوانم به این سوال پاسخ دهم، اما من یکسری از شخصیتهای شاهنامه را بیشتر دوست دارم که آن شخصیتها ایرج، سیاوش و بزرگمهر هستند. گاه آدم دوست دارد رفتار ایرج را داشته باشد یا مانند سیاوش عمل کند، اما اینها نمیتوانند الگوی مطلق باشند. مثلا تسلیم شدن در شخصیت سیاوش مورد انتقاد من است یا اینکه شادی بهرام گور و خدمات به عامه مردم که از او سر میزند، بسیار مورد علاقه من است.
- شاهنامه در تربیت فرزندانتان هم نقش داشته؟
بله؛ ما از سن یک سال و نیمی برای پسرم که حالا در کلاس اول ابتدایی درس میخواند، داستانهای شاهنامه را میخواندیم. لالایی فرزندان ما داستانهای شاهنامه است و این قضیه آن قدر در زندگی ما پررنگ بوده که فرزندم تمام داستانهای شاهنامه را بلد است و شخصیتهای اصلی شاهنامه را میشناسد. ما به او هیچ چیزی را تحمیل نکردیم، ولی او هفتخوان رستم را به خوبی میشناسد و همه این دانش برحسب علاقه صرف خود اوست.
- چگونه قصههای شاهنامه برای فرزند شما قابل درک میشد؟
ما داستانها را میخواندیم و با یک زبان بسیار ساده آن را برای فرزندم بازگو میکردیم و در این قصهها صفاتی مانند هویت داشتن یا غلبه بر ترس را به او آموختیم. داستانها فضای فکری تحلیلی کودک را بسیار تقویت میکند و درسهای بسیاری در داستانهای متنوع شاهنامه برای او وجود دارد که به راحتی ملموس است.
- از آنجا که تخصص شماست میپرسیم؛ آیا در زمینه حماسیپژوهی آنطور که باید و شاید فعالیتی صورت گرفته یا نه؟
متاسفانه ما در حوزه حماسهپژوهی و شاهنامهپژوهی آثار زیادی نداریم و منابع حاضر اغلب روش علمی صحیحی ندارند و دچار ضعفهای جدی هستند؛ یعنی روشمند نیستند و منابع در این زمینه باید مورد بحث و بررسی قرار گیرند.
در برخی موارد هم پژوهشها با اصل شاهنامه فاصله دارند و دیدگاههای شخصی پژوهشگر به آنها ورود پیدا کرده است که این از آسیبهای جدی فردوسیپژوهی است. البته از حق نگذریم در این زمینه «کانون فردوسی» به مدیریت استاد خالقی مطلق که در مرکز دایرهالمعارف اسلامی دایر است، فعالیتهای تخصصی مطلوبی را ارائه میدهند. ناگفته نماند که مرکز دایرهالمعارف اسلامی مهمترین مرکز علمی و تخصصی برای تحقیقات حماسی است.
- برنامههای شما برای آینده چیست؟
برای آینده تولید و تهیه آثار تخصصی را در برنامه فعالیتهایم قرار دادهام که مهمترین اقدام در این عرصه تهیه و تولید دانشنامه ادب حماسی ایران است و ایران فرهنگی را در نظر میگیرد؛ یعنی صرفا به زبان فارسی نپرداخته و به تمام حماسهها به هر زبان و نژادی که متعلق به ایران است، در این دانشنامه با رویکرد صرفا علمی پرداخته میشود.
- با وجود اینکه شهر ما زادگاه و آرامگاه فردوسی است، به نظر شما چه اقداماتی باید در این عرصه این شهر انجام شود؟
مشهد به عنوان شهری که منسوب به فردوسی است، بسیار بیش از این میتواند رنگ و روی شاهنامه و فردوسی را بر خود داشته باشد؛ ایدهها در این عرصه به دو قسمت تقسیم میشوند؛ یک بخش فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی است که موسسات فرهنگی و ادارات مجری در بحث فرهنگ وظیفه آن را به عهده دارند و بخش دیگر هم خودِ مردم هستند که باید فرهنگ فردوسی را پاس نگاه داشته و این نعمت خاص و بزرگ را قدر بدانند.
- تحقیقات شما پس از دوره دکترا در چه زمینهای است؟
در حال حاضر چند سالی است که تحقیقات جدید حماسی را نیز آغاز کردهام. تحقیقاتی روی حماسههای غرب ایران به زبانهای کردی، لری و... که تاکنون در این زمینهها فعالیتی صورت نگرفته است.